قتل و مثله کردن خانوادگی توسط پدرومادر بابک خرمدین

پدر بابک خرمدین، کارگردان سینمای ایران، چند ساعت پس از بازداشت و اعتراف اولیه به قتل فرزندش در دادسرای امور جنایی تهران گفت :شکرگزار قتل فرزندش است.

پدر «بابک خرمدین»، کارگردان سینمای ایران، چند ساعت پس از بازداشت و اعتراف اولیه به قتل فرزندش در دادسرای امور جنایی تهران گفت شکرگزار قتل فرزندش است. او افزود: «با قتل پسرم دیگر به آرامش رسیدم و دیگر هیچ ناراحتی در زندگی‌ام ندارم.»

طبق جزییات جدیدی که از اعترافات «اکبر خرمدین» در دادسرای امور جنایی منتشر شده، او توضیح داده است: «پسرم از بچگی ما را اذیت می‌کرد و با هر بدبختی که بود، او را بزرگ کردم. همیشه از مدرسه اخراج می‌شد و یک روز آرام نداشتیم اما با کار و تلاش توانستم او را راهی دانشگاه کنم و پسرم فوق‌لیسانس گرفت… بابک در دانشگاه کرج استاد فیلم‌سازی و کارگردانی بود اما از زمانی که کرونا آمد و کلاس‌های دانشگاه به صورت آنلاین شدند، بابک هفته‌ای سه روز به بهانه این که به شاگردانش درس خصوصی بدهد، آن‌ها را به خانه می‌آورد. جالب این بود که بابک فقط دانشجویان دختر را به خانه می‌آورد و نمی‌دانستیم که همه آن‌ها دانشجوهایش بودند یا نه.»

براساس گزارش ورامین تدبیر و به نقل از رکنا، پدر بابک خرمدین که مردی ۸۱ ساله، لاغراندام و قد بلند با چهره‌ای آرام و خونسرد توصیف شده، در ادامه اعترافاتش گفته است: «پسرم با دخترها به داخل اتاق می‌رفت و از مادرش می‌خواست برای خودش و میهمانش غذا درست کند. مادرش از آن‌ها پذیرایی می‌کرد و این در حالی بود که می‌دانستیم پسرم با دختران در خانه رابطه جنسی برقرار می‌کند… از پسرم خواستم برای خودش خانه‌ای تهیه کند و حاضر شدم خودروی خودم را بفروشم و سهم ارث او را بدهم تا برای خودش خانه بگیرد اما بابک هیچ وقت نپذیرفت که از ما جدا شود. می‌گفت جنازه من از این خانه بیرون می‌رود.»

او هم‌چنین گفته است: «از رفتارهای پسرم خسته شده بودم و او بعضی اوقات ما را کتک می زد و می‌خواست کارهایش را انجام دهیم. باور کنید از وجود پسرم یک روز آرام نداشتم و جان‌مان به لب‌مان رسیده بود.»

بابک خرمدین فیلمی به نام «سوگ‌نامه‌ای برای یاشار» ساخته بود که در مراسم نمایش این فیلم در سال ۱۳۹۴، پدر و مادر این کارگردان با دعوت او به روی صحنه رفتند و پدرش نیز صحبت کوتاهی کرد.
پدر خرم‌دین در صحبت‌های آن روز خود، از حضور ۶۹ ماهه‌اش در مناطق جنگی با عراق صحبت کرده بود و این که دو بار شیمیایی شده است.

احمد خرمدین در دادسرای امور جنایی و در حضور «محمدجواد شفیعی»، قاضی شعبه پنجم دادسرای امور جنایی تهران گفت: «روز جمعه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ با بابک برای ورزش در محیط شهرک اکباتان بودیم و همان‌جا باز به بابک گفتم که خانه را می‌فروشم و سهم تو را می‌دهم تا بتوانی خانه‌ای برای خودت اجاره کنی. بابک دوباره تاکید کرد که من هیچ جایی نمی‌روم. این‌جا بابک را تهدید کردم که یا از خانه برو، یا کسی را دارم که ۱۰ میلیون تومان به او پول بپردازم و تو را از بین ببرد. بابک لبخندی زد و گفت چرت‌وپرت نگو، من بابکم و کسی نمی‌تونه کاری بکنه.»

پدر بابک خرمدین درباره جزییات این قتل دردناک افزود: «وقتی به خانه آمدم، به همسرم گفتم که بابک نمی‌پذیرد تا از خانه برود. سپس همان‌جا تصمیم به قتل گرفتیم تا از دست او راحت شویم. همسرم داخل غذای بابک قرص خواب زیادی ریخت و در حالی‌که پسرم با خوردن آن نیمه بی‌هوش شده بود، او را با ضربات چاقو به قتل رساندم. سپس به کمک همسرم جسد را به حمام بردیم اما چون نمی‌توانستیم جسد را از خانه خارج کنیم، با چاقو و ساطور جسد بابک را تکه تکه کردیم. پس از بسته‌بندی کردن تکه‌های جسد، آن‌ها را داخل سه سطل زباله انداختیم.»

نکته عجیب دیگر از این جلسه دادگاه هم این بود که پدر بابک خرمدین در پایان جلسه، وقتی خواست از اتاق بازپرس خارج شود، دستانش را رو به آسمان برد و خدا را شکر کرد که فرزندش را به قتل رسانده است.

او می‌گفت: «با قتل پسرم دیگر به آرامش رسیدم و دیگر هیچ ناراحتی در زندگی‌ام ندارم.»

پدر و مادر بابک خرمدین، کارگردان سینما و استاد دانشگاهی که به طرز فجیعی توسط والدینش کشته شد، به دستور بازپرس و برای تحقیقات بیشتر، حالا از شعبه ۵ دادسرای امور جنایی تهران در اختیار ماموران اداره ۱۰ پلیس آگاهی تهران قرار گرفته‌اند.

«محمد شهریاری»، سرپرست دادسرای جنایی تهران با تایید قتل بابک خرمدین در روز ۲۷ اردیبهشت ماه گفت: «جسد این شخص در اکباتان پیدا شده است و در تحقیقات به عمل آمده، پدر و مادر این کارگردان دستگیر شدند و به قتل اعتراف کردند.»

طبق گزارش ارایه شده توسط ماموران پلیس تهران به بازپرس پرونده، صبح روز یک‌شنبه ۲۶ اردیبهشت ماموران کلانتری ۱۳۵ واحد «آزادی» در تماس کارگران شهرداری، از پیدا شدن جسد مثله‌شده یک مرد در یکی از سطل‌های زباله فاز ۳ شهرک اکباتان مطلع شدند.

تیمی از ماموران برای تحقیقات به محل رفته و مشاهده کردند که سرشانه، دو کف دست، دو بازو» و دو مچ پا از یک انسان داخل چمدانی گذاشته شده و در سطل زباله رها شده‌اند. با گذشت شش ساعت از پیدا شدن جسد تکه تکه شده، کارشناسان پزشکی قانونی با انگشت‌نگاری از دستان مقتول، موفق به شناسایی هویت او شدند.

سپس تیم جنایی به سراغ خانواده این کارگردان سینما در شهرک اکباتان رفتند که با حضور در خانه و در همان ابتدا، پدر و مادر بابک خرمدین به قتل پسرشان اعتراف کردند و بازداشت شدند.

پدر و مادر بابک در آیین اکران فیلم بابک

 

 

 

 

 

 

? بیان جزییات داستان از زبان پدر ?

 

? فیلم انتقال جسد بابک توسط پدرو مادرش در چند چمدان ?

 

اعترافات پدر بابک؛ عذاب وجدان ندارم چون احساس گناه نمی‌کنم:

 

اعترافات مادر بابک؛ با شوهرم با هم تصمیم به قتل می‌گرفتیم!

 

پدر بابک خرمدین در بازجویی ها می گوید دامادش مشکل اخلاقی داشت آرزو خرمدین دخترش فاسد شده بود و بابک خرمدین هم مشکلات جنسی داشت اما در سوی دیگر دوستان صمیمی آرزو خرمدین و بابک خرمدین باور نمی کنند آنها فاسد بوده باشند چرا که آرزو خرمدین قبل از به قتل رسیدن فاش کرده بود پدرش مشکلات اخلاقی دارد و به او هم رحم نکرده است!

تراژدی باورنکردنی قتل خانواده بابک خرمدین
“باورم نمی شود، هنوز نمی توانم باور کنم که مادرش و پدرش ، آرزو را کشته باشند و مثله کرده باشند. فکر می کردیم رفته است استانبول، یعنی پدرش اینگونه گفت. مدتی از آرزو خبر نداشتیم ، ناگهان دیگر نه تلفن جواب می داد و نه به کافه ای که همیشه می رفتیم، می آمد. وقتی برای دیدارش به در خانه شان رفتیم ، پدرش در را باز کرد و گفت “آرزو ” به استانبول رفته است”

دوست چندین ساله آرزو خرمدین این سخنان را به خبرنگار رکنا گفت و ادامه داد: ” برایمان باور کردنی نبود که آرزو ازدواج کرده و به استانبول رفته باشد زیرا شرایط جسمی آرزو با توجه به بیماری ام اس شدیدی که داشت ذهنمان را به هر سویی برای نبودنش می کشید جز ، ازدواج و مهاجرت به ترکیه و ساکن شدن در استانبول! فکر کردیم شاید بخاطر شرایط جسمی ناشی از بیماری ام اس ،خانواده اش او را به آسایشگاهی برده اند حتی به آسایشگاه کهریزک نیز فکر کردیم ولی در دورترین نقطه ذهنمان هم فکر نمی کردیم که پدرش “آرزو” را کشته باشد.

دوست صمیمی آرزو خرمدین که هر دو ساکن شهرک اکباتان بودند و از کودکی با او همکلاسی و این دوستی تا زمانی که ناگهان آرزو ناپدید شد ادامه داشت در ادامه صحبت هایش به رکنا گفت:” نه در دوره مدرسه ، وقتی بزرگتر شدیم ، یک روز ؛ مقابلم نشست و گفت:”می خواهم رازی به تو بگویم که اگر نگویم ، نگفتنش خفه ام می کند” و گفت:” کودک که بودم ، هشت ساله ، پدرم ….” به مادرم گفتم. مادر گفت” ساکت باش و هیچ چیزی به هیچ کسی نگو…” مادرم که از خانه خارج می شد ، پدر و من که تنها می ماندیم …” آرزو در تمام سال های دوستی مان تنها سه بار این داستان را تعریف کرد و هر مرتبه می لرزید.

دوست آرزو در مورد اینکه آیا به خانه این خانواده هم رفت و آمد داشتند چنین گفت :” بله می رفتیم ، پدرش و مادرش ، زن و مرد آرامی بودند. تصورش هم سخت است که آن زن و مرد چنین جنایت هایی را مرتکب شده باشند. هر دفعه خانه شان می رفتیم از ما پذیرایی می کردند.”

پدر آرزو چه رفتاری داشت ، مهربان یا جدی؟ دوست آرزو خرمدین اینگونه پاسخ داد:” پدرش نظامی بود. رفتار مردان نظامی کمی جدی است. ولی مرد آرام در رفتار بود.”

مادر آرزو چگونه رفتاری داشت؟ دوست آرزو خرمدین در پاسخ به این سوال گفت:” زنی آرام”

در مورد خصوصیت بابک خرمدین و برادر افشین هم گفت:” افشین شعر می گفت و روحیه خاص خودش را داشت . بابک پسر آرامی بود و بی آزار”

پدر آرزو مدعی شده که آرزو در صحنه قتل همسرش بوده و شاهد این جنایت بود . دوستش گفت:” امکان ندارد آرزو از این قتل خبر داشته باشد. هر دفعه در مورد ازدواجش از او سوال می کردیم و علت طلاقش می گفت “سازگار نبودیم” با تمام صمیمیتی که بین ما بود هیچ وقت پشت سر همسر سابقش حرف نزد. فقط می گفت سازگار نبودیم .”

پدر آرزو خرمدین مدعی شده که دامادی که به قتل رسانده، رفتارهای غیراخلاقی داشته و گرایش های جنسی خاص و آرزو را هم آزار می داد . دوست صمیمی آرزو گفت: به هیچ عنوان چنین اتفاقاتی بین آرزو و چنین اختلافاتی بین او و همسرش نبود . نتوانستند با هم زندگی کنند و جدا شدند.

اعترافات و ابراز عقاید دیگر اکبر خرمدین :

این خبر را در شبکه های اجتماعی به اشتراک بگذارید:

پاسخی بگذارید

14 − 9 =

Top