نقوی نه، جامعه آری؛
آیا نبودن نقوی، گره از کار اصلاحطلبان باز میکند؟!
محمدعلی مومنی، روزنامهنگار و گوینده
این روزها در بعضی از شهرهای کشور و از جمله در پیشوا، ورامین و قرچک کسانی خوشحالند، از دو مصوبه #مجلس که کار آنها را گویی که آسان میکند. مصوبههایی که رقیب آنها، در انتخابات مجلس شورای اسلامی، را پیشاپیش از میدان بیرون میکند. در دشت ورامین کنار زدن بیدردسر حسین نقوی حسینی.
مصوبههای ۱۲ اسفند ۹۷، یکی برای استانی شدن انتخابات و دیگری «ممنوعیت نمایندگی در سه دوره پیاپی»
به گمانم خوشحالی اصلاحطلبها چندان دوام نخواهد داشت. نه از آن روی که احتمالا شورای نگهبان این دو مصوبه یا یکی از آنها را رد میکند. بلکه از این رو که هیچ کدام از این دو مصوبه دوای درد اصلاحطلبها نیست، بلکه شاید به زیان آنها باشد. دلیل زیان را در سطرهای بعد مینویسم. اصلاحطلبانی که در پی کم کردن فاصلهشان با تودههای مردم نیستند و حاضر نیستند به فعالیتهای مستمر اجتماعی و فرهنگی بپردازند. خوابهای عمیق چهارسالهشان مشهور است.
ضمن اینکه اساسا ممنوعیت نمایندگی در نهادهای قانونگذار با روح دموکراسی سازگار نیست. در کشورهای مختلف دنیا هم چنین است که محدودیت حضور در عرصههای رسمی حاکمیتی، برای حوزه اجرایی در نظر گرفته میشود، نه برای نهادهای مشورتی، تصمیمساز یا تصمیمگیر.
نباید برای مجلس، بهعنوان اتاق فکر و برای صاحبان نظر و اندیشه محدودیت قائل شد. (با همه انتقادهای وارد به مجلس که چقدر به اتاق فکر به معنای واقعی نزدیک است) نمایندگان اسباب و لوازم اجرایی ندارند (یا نباید داشته باشند) و از این رو محدودیت آنها بیمعنی است. اینکه نمایندگان در امور اجرایی هم نفوذ میکنند، بحث دیگر است که باید برای آن محدودیتهایی وضع کرد.
اما «زیان اصلاحطلبان از مصوبه محدودیت نمایندگی به سه دوره پیاپی». جمله را تکمیل میکنم که به زیان اصلاحطلبان و زیان مردم!
اگر کسانی فکر میکنند که با محدود شدن نقوی، الزاما یک صاحبنظر متخصص و کارشناس از جنس مردم به مجلس میرود، این حدس خطاست.
آقای نقوی به مجلس نمیرود، اما جریانی که با او همراهی کردند، همچنان میتوانند گزینه دیگری را حمایت کنند و آقای نقوی هم سبد رایش را به او واگذارد.
حتی از نقوی که بگذریم، امکانات، سفرهها و پشتیبانیهای مالی همچنان میتواند پشت کسی قرار بگیرد که کمترین ویژگیهای لازم برای نمایندگی مجلس داراست.
این چاقو دولبه است. مصوبه دوازده اسفند، همراه با نقوی، نمایندگانی را از مجلس بیرون میکند با گرایش اصلاحطلبی یا حتی اصولگرایی که نمایندگانی شجاع، کارشناس و حقگو هستند و در نقطه پختگی و ورزیدگی هستند. مردم برای رساندن شخصی دیگر به این نقطه باید سالها کوشش کنند. این نمایندگان عموما با پشتیبانی بهواقع اجتماعی روانه مجلس شدند و حاصل سرمایهگذاریهای تدریجی اجتماعی هستند. سرمایهگذاری که در کوتاه مدت ثمر نمیدهد و حالا که این افراد برای جامعه شناخته شده و صاحبنام شدهاند، حضورشان در مجلس محدود میشود.
در واقع سخن از پشتیبانیهای پروژهای و پروسهای است.
آنها که با پشتیبانیهای سرمایهدارها، صاحبان قدرت و… ناگهانی میتوانند راهی مجلس شوند، یا کسانی که با پشتیبانیهای تدریجی کسب اعتبار میکنند.
سرعت ثمردهی اولی زیاد است و زود به نتیجه میرسد. سرعت دومی کند و بطئی است.
پشتیبانی پروژهای میتواند به سرعت کسی را جایگزین نقوی حسینی کند، اما تضمینی برای موفق شدن پشتیبانی پروسهای، آن هم در فرصت کوتاه باقی مانده تا انتخابات مجلس، برای اصلاحطلبان یا دیگر گرایشهای رقیب او تضمینی وجود ندارد.
این مصوبه در بهترین حالت پنجاه درصد کار اصلاحطلبان و دیگر رقیبان نقوی حسینی را آسان میکند.
اما استانی شدن انتخابات هم تضمینی برای موفقیت اصلاحطلبان نیست. آنها خوشحالند که با ادغام شدن آرای شهرستانهای دیگر و بخصوص تهران، بتوانند آراء سنتی اصولگرایان دشت ورامین را بشکنند.
احتمالا گمان میکنند در تهران و شهرستانهای دیگر اصولگرایان طرفدار ندارند. در حالت استانی طرفداران اصولگرایی در تهران و شهرستانهای دیگر، یکی از گزینههایشان نقوی حسینی یا اصولگرایی از ورامین خواهد بود.
در نقد استانی شدن انتخابات میشود یادداشت دیگری نوشت. اما فعلا رقیبان نقوی به جای دلخوش کردن به این مصوبهها، کمی به تحرک مستمر اجتماعی بیندیشند. این مصوبه و نبودن نقوی، شاید خیالشان را آسودهتر و خوابشان را عمیقتر کند.
به فرض که نقوی نباشد، خلاء حضور شما در جامعه پر میشود؟